الیزا هیتمن در هرگز ، به ندرت ، گاهی اوقات ، همیشه: مصاحبه

الیزا هیتمن در هرگز ، به ندرت ، گاهی اوقات ، همیشه: مصاحبه

 تصویرگری برای مقاله با عنوان iNever ، به ندرت ، گاهی اوقات ، من همیشه کارگردان / الیزا هیتمن را در مورد فیلم سینمایی سقط جنین ، مینیمالیستی

تصویر : گتی

آخرین ویژگی کارگردان الیزا هیتمن هرگز ، به ندرت ، گاهی اوقات ، همیشه نام این مجموعه از پاسخ هایی است که بیماران می توانند در طول یک جلسه مشاوره در برنامه ریزی شده والدین ارائه دهند. یکی از این موارد "شریک زندگی شما از پوشاندن کاندوم خودداری کرده است". "شریک زندگی شما باعث شده است که وقتی نمی خواستید ، رابطه جنسی برقرار کنید."

اینکه هیتمن عنوان خود را از یک سند برنامه ریزی شده برای والدین گرفت ، فقط یک نمونه از ارادت فیلم به دقت است. داستان زیر پاییز (سیدنی فلانیگان) ، نوجوانی از روستایی پنسیلوانیا ، ایالتی است که افراد زیر سن قانونی برای رضایت از سقط جنین باید رضایت والدین را بدست آورند ، که برای بدست آوردن مراحل باید به همراه پسر عموی خود اسکیلار (تالیا رایدر) به نیویورک سفر کند. در طول راه ، این دو با یک سری عوامل اضطراب و سختی روبرو هستند که در طول فیلم پدیدار می شوند: کارفرمایان و پسران تصادفی ، قوانین ایالتی ، هزینه ها و مراکز طرفداری از زندگی که به عنوان کلینیک های سقط جنین سقوط می کنند.

تقریباً غیرممکن است به تصویر بکشید که سقط جنین در زندگی روزمره زنان از نظر نژاد ، سن ، وضعیت اقتصادی و موقعیت مکانی چگونه به نظر می رسد. این احساس از یک تبلیغ بهداشتی برای کلینیک بهداشت یک زن یا در انتهای تاریک تر این طیف: یک تصویر شکنجه و خشونت آمیز از سقط جنین در کشوری است که برای بسیاری از خانم ها این فقط روال معمول است. هیتمن در مورد تحقیق در مورد فیلم و وزن به تصویر کشیدن سقط جنین با Jezebel صحبت کرد.

این مصاحبه برای شفاف سازی متراکم و ویرایش شده است.


JEZEBEL: چرا این داستان الان؟ [19659254] HITTMAN: من در ابتدا نوشتن فیلم را در سال 2012 آغاز کردم. من الهام گرفتم که بعد از درگذشت Savita Halappanavar ، خواندن در مورد حقوق سقط جنین در ایرلند را شروع کنم. و من شروع به فکر کردن در مورد سفری کردم که بسیاری از زنان ایرلندی از آن طریق به دریای ایرلند و به لندن می روند و طی یک روز به عقب باز می گردند. من واقعاً از ایده آن سفر مجبور شدم و فکر کردم این یک داستان غیرقابل توصیف است. این برای من زنانی که در رازداری مخفی می شوند ، به نوعی فرار ، تصاویر زیادی را برای من به وجود آورد.
اما در آن زمان که ایده فیلم را می دیدم ، فیلم های خیلی بزرگی نمی ساختم. من فیلمهای خرد بودجه می ساختم. و فکر نمی کردم کسی به من اجازه دهد فیلمی در ایرلند بسازم. بنابراین هنگامی که زنان از مناطق روستایی به مناطق شهری می روند تا به آنها دسترسی پیدا کنند ، فکر کردم که چگونه این سفر به نظر می رسد.

من کار زیادی روی پروژه کردم و شروع به ریختن آن کردم ، اما به دلیل اینکه سال 2013 بود ، در آن زمان کسی واقعاً اهمیتی ندید. مردم کمی در این نوع لحظه دلخراش ، نوعی پیشروی اوباما زندگی می کردند. پروژه را کنار گذاشتم و فیلم دیگری ساختم که بسیار نزدیک به خانه بود ، که Beach Rats بود. این نمایش برتر شد و سپس ترامپ افتتاح شد. من در ساندنس بودم و تازه به طور ارگانیک به عنوان فیلم بعدی من در مورد این پروژه صحبت کردم. این در واقع یک پروژه قدیمی بود که به مدت چندین سال در درون من زندگی می کرد.

چگونه احساس می کرد که مجبور شود این پروژه را کنار بگذارد زیرا مردم نمی دیدند ارتباط در آن چیست؟

غمگین بود. واکنش ، اوه بود که می تواند یک مستند جالب باشد . من سعی کردم یک بازار بین المللی فیلم را با این پروژه انجام دهم و هیچ علاقه ای به تولید محصولات مشترک نداشته باشم. اما صادقانه بگویم ، فکر می کنم شاید این برای من خوب باشد که پروژه را کنار بگذارم. نسخه ای که من ساخته ام شاید از نسخه ای که در آن زمان کار می کردم قوی تر باشد ، بنابراین شاید نیاز به حاملگی داشته باشد. نسخه دیگر انفرادی تر بود ، اما فهمیدم که احساس نمی کند او تنهایی برود.

وقتی شما به نوعی تغییر داستان می کردید و به جای ایرلند به دنبال آمریکا می گشتید ، چه چیزی باعث شد تا در سفر از پنسیلوانیا به نیویورک؟

شریک زندگی من که ویرایش فیلم ، اسکات کامینگز ، او از شهری مانند یک شهر کوچک در غرب نیویورک به نام لاکپورت است ، که در نزدیکی آبشارهای نیاگارا است. و هر وقت برای بازدید از خانواده وی به خانه می رانیم ، از منطقه پنسیلوانیا که در آن فیلم فیلمبرداری شده است ، عبور می کنیم. ما با چند شهر كوچك كه واقعاً در آن زمان به دام افتاده بودند ، اسیر شدیم ، مانند مركز پنسیلوانیا ، آنجا كه یك منطقه معدن زغال سنگ وجود داشت و برای حمایت از صنعت ، این شهرها برای موقت ساخته شده بودند. اما مردم بیشتر از آنچه انتظار داشتند ماندند و پس از آنکه صنعت به هم ریخت ، آنها فقط در آنجا بودند ، نوع رشته ای. تعداد زیادی از بیرونی های این شهر وجود ندارد و به پایان نرسید که فیلمی در مورد یک شهر باشد ، اما این مکان برای من نمادی از آنچه در بسیاری از نقاط آمریکا به نظر می رسد تبدیل شده است.
[19659004] چه نوع تحقیق برای این فیلم انجام دادید؟ من در مورد صحنه فکر می کنم جایی که پاییز به آنچه می رود کلینیک است می رود ، اما این یک کلینیک جعلی با اخلاق طرفدار زندگی است.

ما به آن کلینیک ها ، یا آنچه به آنها مرکز می گشتیم رفتیم. وارد شدم ، تست های بارداری زیادی را پشت سر گذاشتم و جلسات مشاوره را نیز انجام دادم. بنابراین حداقل مکالمات اولیه ای که می بینید مکالمه هایی هستند که من داشته ام ، نه کلامی بلکه در اصل.

لحظه های زیادی در آن فرآیند وجود دارد که نوعی خشم آور است ، چگونه احساس کردید تحقیقاتی را که برای این فیلم انجام دادید؟

فکر می کنم برای من یک پروسه باورنکردنی بود. این واقعاً در حال حرکت بود تا به برنامه ریزی شده والدین ، ​​کیستون اجازه داده شود و به برنامه ریزی والدین در نیویورک و سایر کلینیک ها مانند گزینه های موجود در کوئینز اجازه داده شود و فقط برای نشستن و گفتگو با مردم در مورد آنچه که هر روز در شغل خود با آنها روبرو می شوند صحبت کنیم. من واقعاً در مورد موانع زندگی واقعی که زنان با آن روبرو می شوند و فکر کردن از این فیلم به عنوان فرصتی برای دادن صدا به افراد بی صدا ، چهره به چهره های چهره صورت گرفت ، لمس کردم.

شما در این صحنه صحنه شدید دارید که الهام از عنوان فیلم است ، جایی که در پاییز سؤالات بسیار مشخصی درباره تاریخ جنسی او در برنامه ریزی والدین مطرح شده است. ما می بینیم که او در حال تجزیه است و نوعی اولین لحظه است که ما از همه آنچه که در تصمیم اوست ، احساس می کنیم. آیا می توانید در مورد فیلمبرداری از آن صحنه برای من بگویید؟

من بیشترین وقت را صرف کار کردن در آن صحنه از هر صحنه فیلم کردم. من با زنی به نام کلی چاپمن مشورت کردم که در برنامه ریزی والدین به عنوان مددکار اجتماعی آموزش می دید و سپس در گزینه های کوئینز کار می کرد. و بعد وقتی فیلم را می خوانیدیم ، زیرا من وقت زیادی با او مشاوره می گذاشتم ، تصور نمی کردم کسی دیگری صحنه را انجام دهد. بنابراین من مددکار واقعی اجتماعی را که در کلینیک سقط جنین واقعی کار می کند ، ریخته ام و فکر می کنم بخشی از آنچه که صحنه را بسیار مؤثر می کند ، او است. منظور من ، بدیهی است ، سیدنی [Flanigan] پدیده است ، اما همدلی کلی بر روی صفحه نمایش فضای امن عاطفی را برای Sidney ، که بازیگر اول بار بود ، ایجاد کرد تا واقعاً به جاهای عمیق برود.

برای تصویربرداری از آن ، از دو بدنه دوربین برای فیلمبرداری استفاده کردیم. این فیلم شانزده میلیمتری است ، که متفاوت از عکسبرداری دیجیتالی است. وقتی به صورت دیجیتال شلیک می کنید ، می توانید متوقف شوید و شروع کنید ، هیچ چیز تلف نمی شود. اما تنش و هیجان بیشتری در بازی طولانی مدت فیلم وجود دارد. این بدان معناست که بیشتر ، بیشتر در معرض خطر است. بنابراین همه این عوامل و نزدیکی دوربین به چهره سیدنی آنچه را که او احساس می کرد شدت بخشید. منتظر بودیم که از آن صحنه فیلم برداری کنیم. در یک فیلمبرداری چهار هفته ای یا پنج هفته ای ، این صحنه ای نیست که هفته دو انجام دهید. این صحنه ای است که تا آخر صرفه جویی می کنید. و بسیاری از مردم به این روش فکر نمی کنند ، اما نوع برنامه ریزی یک فیلم چگونه می تواند اجراهایی را که به دست می آورید شکل دهد.

من به [Sidney] گفتم که پاسخ های زندگی او را تا حد ممکن شخصی سازی کنید ، حتی سوالاتی در مورد سیگار کشیدن و خانواده اش که سابقه بیماری قلبی دارند. آن روز من او را کمی تنظیم کردم ، زیرا وقتی در یک فیلم کار می کنید ، مانند یک سایت ساختمانی است. از آن متنفرم ، و من واقعاً اصرار داشتم که آن روز او یک اتاق ساکت و آرام برای نشستن در تنهایی داشته باشد.

وقتی شما سقط جنین را روی صفحه نمایش می کنید ، این موضوع بسیار پر بار است. شما در حال پرداختن به سابقه ای هستید که به صورت نادرست به تصویر کشیده شده است یا وزن تصویر دقیق چیزی را نشان می دهد. با رفتن به این فیلم ، آیا شما ایده های بسیار خاصی در مورد چگونگی می خواستید سقط جنین را نشان دهید؟

چالش برانگیز بود. من در مورد نحوه فیلمبرداری آن اضطراب زیادی داشتم ، زیرا من با برنامه ریزی شده والدین کار می کردم و نمی خواهم یک ننگ را افزایش دهم و آن را آسیب زا بنامم. اما به نظر من بسیار واقع بینانه است که یک کودک 17 ساله در مورد جنبه های فیزیکی این روش بسیار عصبی و ترس باشد ، حتی اگر در انتخاب خود تردید نداشته باشد. این چیزی بود که من را آویزان کرد ، و من می خواستم این حقیقت باشد به آنچه احساس می کنم این شخصیت احساس می کند و باعث نمی شود زنان فکر کنند ، خدایا من بعد از دیدن آن هرگز این کار را نمی کردم. امیدوارم تعادل پیدا کردم زیرا اضطراب وجود دارد که به آن وارد شده و به تنهایی انجام می دهم. این واقعاً همان چیزی است که در هسته تجربه او وجود دارد و این کار را به تنهایی انجام می دهد.

Skylar و پاییز باید با مردان هذیان و غارتگر در فیلم مقابله کند ، خواه مردی است که در قطار استمناء می کند یا چهره پدر است. چرا این لحظات و آن فرهنگ سمیت برای شما مهم بود؟

وقتی به یک داستان متعارف فکر می کنید ، یک سفر قهرمان ، که چیزی است که آنها زیاد صحبت می کنند درباره فیلمنامه نویسی که از بعضی جهات فیلم وجود دارد ، همیشه یک آنتاگونیست وجود دارد. من آنتاگونیست نمی خواهم ، نمی خواهم کشف کنم چه کسی باردار شده است. اما من در مورد این فکر می کردم که چطور می توانم یک جو و محیطی را مورد بررسی قرار دهم که برای زنان متضاد باشد ، زیرا این تجربیات ما صادق است. به نوعی ، فیلم نوع جنسیسم محیطی را مورد بررسی قرار می دهد که تمام زنان جوان یاد می گیرند حرکت کنند و از بین بروند و در نهایت با بزرگتر شدن به نوعی حساس شوند. بازیگران. و به وضوح ، با این فیلم شما به صحت مکالمات کلینیک و واقع گرایی داستان بسیار اهمیت می دهید. رابطه شما با رئالیسم به عنوان کارگردان چیست؟

فکر می کنم خنده دار است ، واقع گرایی مفهومی. واقعی چیست؟ می دانید ، زیرا بدیهی است واقعی به اندازه هر ژانر ساخته شده است. و فکر می کنم نهایتا واقع گرایی همان چیزی است که از نظر من به عنوان خالق معتبر است. آیا این واقعی یا معتبر بود که بچه انگلیسی را به بازی در آوردن یک نوجوان از بروکلین جنوبی در Beach Rats واقعی یا معتبر کرد؟ نه ، اما آیا او از نظر عاطفی برای شخصیت خیلی معتبر بود؟ آره. بنابراین واقع گرایی در نهایت همان چیزی است که برای من واقعی است.

.