کمکهای میلیاردر: مشکلی با گیتس و خیرین شرکت

کمکهای میلیاردر: مشکلی با گیتس و خیرین شرکت

 بنیانگذاران تعهد دادن: وارن بافت و بیل گیتس. "عنوان =" بنیانگذاران تعهد دادن: وارن بافت و بیل گیتس. "/>


 
<figcaption class= بنیانگذاران Giving Pledge: وارن بافت و بیل گیتس.

اسپنسر پلات از طریق تصاویر گتی

ابتکار عمل تعهد دادن میلیاردرها را برای اهدای بیشتر ثروت خود تشویق می کند. امضا کنندگان شامل بیل گیتس ، وارن بافت ، الون مسک و مارک زاکربرگ هستند.

اما غالباً بین منافع تجاری افراد ثروتمند و فعالیت های خیرخواهانه آنها اختلاف نظر وجود دارد.

در یک مطالعه جدید توسط اندیشکده های اندیشه موسسه مطالعات سیاست. توسعه این بشردوستانه فوق العاده مورد بررسی قرار گرفت – و مجموعه ای از مشکلات جدی اجتماعی مشخص شد.

ثروت بیل گیتس از تولید ناخالص داخلی 133 ایالت بیشتر است. فقط 60 کشور جهان در مجموع بیش از بیل گیتس در سال بیش از یک سال تولید می کنند. گیتس با 113 میلیارد دلار آمریکا تقریباً به اندازه کل درآمد اقتصادی 33 میلیون نفر در مراکش درآمد دارد.

بنیانگذار مایکروسافت ادعا می کند تا پایان عمر 95 درصد از این پول را به خیریه اهدا کرده است. . اما این همه چیز نیست؛ بیل گیتس ده سال تلاش کرده است تا میلیاردرهای دیگر را نیز متقاعد کند که آنها باید اکثریت ثروت خود را تا زمان مرگ اهدا کنند.

وی در سال 2010 ابتکار عمل "تعهد دادن" را با سرمایه گذار وارن بافت تأسیس کرد – دارایی وی 72 میلیارد دلار آمریکا تقریباً به اندازه تولید ناخالص داخلی دولت نفت عمان یا مرکز مالی لوکزامبورگ – قول اهدا "

حتی چند میلیونر باید در خارج از

بمانند] حتی چند میلیونر اجازه ندارند به این باشگاه اختصاصی بپیوندند. فقط میلیاردرهای ثروتمند پذیرفته شده اند – که در سراسر جهان فقط 2،095 وجود دارد. در این میان ، نه تنها نخبگان تجاری آمریکا از الون ماسک گرفته تا مارک زاکربرگ متعلق به این باشگاه اختصاصی است ، بلکه میلیاردرهایی از آفریقا ، آسیا و اروپا نیز هستند. بنیانگذار SAP ، Hasso Plattner یکی از معدود اعضای آلمان است.

از همان ابتدا انتقادی در مورد منحصر به فرد بودن سازمان و این واقعیت که این فقط یک وعده بود ، نه یک قرارداد قانونی الزام آور بود. چه زمانی و برای چه چیزی اهدا شده است نیز هیچ جا مشخص نشده است و کاملاً در اختیار اهدا کننده است.

اما برای اینکه اهدا کنندگان به یک توهین اخلاقی مبدل شوند ، منتقدین باید خود را زیاد مقابله کنند. البته بهتر است اگر بخش هایی از این ثروت بزرگ ، که هیچ کس نتوانسته است آن را خرج کند ، در برخی از مواقع به اهداف خیرخواهانه ای اهدا شود.

مافوق بشردوستانه خیریه را به طور پایدار تغییر می دهد

اما مشکلات این سیستم بشردوستانه عمیقاً است. مطالعهای که اخیراً توسط مؤسس think مطالعات سیاست آمریکا (IPS) منتشر شده است ، نشان می دهد. در ایالات متحده ، جایی که کل حوزه خیریه بسیار بیشتر از اروپا توسعه یافته است ، و جایی که دادن وظیفه مدنی برای بسیاری است ، این منطقه به طور فزاینده ای تبدیل به یک حوزه از ثروتمندان فوق العاده می شود.

یک هشتم به کل مبلغ اهدا شده کمک کرده است. در سال 2015 این یک سوم بود. در همین زمان ، تعداد خانوارهای آمریکایی که اهدای کمک مالی کرده اند از 66 درصد به 55 درصد کاهش یافته است.

از این رو افراد ثروتمند ثروتمندانه بخش بزرگی را در خیریه های کل در ایالات متحده کمک می کنند. البته این به تنهایی مشکلی نخواهد داشت. با این حال ، در همان زمان ، نویسندگان مطالعه اشاره می كنند كه بخش عظیمی از كمكهای مالی مستقیماً به امور خیریه كار نمی رود ، بلكه به بنیادهای خصوصی – مانند بنیاد بیل و ملیندا گیتس – می رود.

دادن تعهد باعث می شود میلیارد ها خسارت مالیاتی باشد

در سال 1989 تنها چهار درصد از کل کمک های مالی به بنیادهای خصوصی رفتند ، در سال 2019 این رقم قبلاً دوازده درصد بود. بین سالهای 2014 و 2018 ، تعداد کل تقریباً دو برابر شد. اما پولی که به این بنیادها می رود کمک مالی محسوب می شود ، اما جای سوال دارد که چه مقدار از این افراد واقعاً برای افراد نیازمند سود خواهد برد.

زیرا – مانند بنیاد بیل گیتس – پول پرداخت شده اغلب مانند یکی است. صندوق سرمایه گذاری منظم برای افزایش دارایی های بنیاد از آنجا که بنیان ها غالباً توسط اهدا کنندگان یا خانواده های آنها اداره می شوند و به سختی مقرراتی درمورد این که چه مقدار پول باید برای اهداف خیرخواهانه در هر مقطع زمانی صرف شود ، وجود دارد ، بخش فزاینده ای از "کمک های مالی" در بودجه است.

اما این همه چیز نیست: از آنجا که می توان بسیاری از کمک های مالی به بنیادهای خصوصی را از مالیات کسر کرد ، کمکهای مالی بزرگتر که بیشتر می شوند ، منجر به خسارت مالیاتی می شوند که مالیات دهندگان آمریکایی مجبور به پرداخت آن هستند. IPS محاسبه کرده است که اگر تمام اعضای Giving Pledge حتی نیمی از وعده های خود را حفظ کنند ، 360 میلیارد دلار ضرر مالیاتی به همراه خواهد داشت.

"… در یک دوره برخورد با دموکراسی"

در حالی که درآمد مالیاتی گمشده توسط دولت استفاده می شود. به منظور تحقق اهداف خیرخواهانه – مانند سالخوردگی و تأمین بهداشت ، بهداشت عمومی و تأمین اجتماعی – بنیادهای خصوصی بیشتر و بیشتر از این وظایف در آینده بر عهده خواهند گرفت. با این حال ، تصمیم گیری در مورد اینکه چه کسی از چه حامیان دریافت می کند و چه زمانی به اهدا کنندگان خصوصی بستگی دارد – و بنابراین دیگر تصمیمی اتخاذ شده از نظر دموکراتیک و کنترل پذیر نیست.

بنابراین نویسندگان این مطالعه به این نتیجه می رسند که این گرایش ها اساساً غیر دموکراتیک هستند. : "بشردوستی خصوصی در حال گذر از مسیر با دموکراسی است. بدون مداخله ، چند نیکوکار میلیاردر به زودی در رقابت با دولت خود وظایف سیاسی را بر عهده می گیرند. بودجه برای اهداف خیرخواهانه در سراسر جهان فوراً مورد نیاز است. هر دلار که به حل مشکلات انسانی می رود لازم است. اما در شکل فعلی بشردوستانه که Giving Pledge مثال زدنی است ، مشکلات جدی وجود دارد. در گزارش IPS آمده است:

"یكی از خطرات برای عموم ، ذخیره ثروت است در حالی كه در جای دیگری نیاز فوری دارد. یک بخش بشردوستانه به طور فزاینده غیر دموکراتیک که دیگر پاسخگو نیست؛ بشردوستی به عنوان فرار مالیاتی. و همچنین گرایش به استفاده از بشردوستانه به عنوان ابزاری برای تأمین امتیازات شخصی خود. "

بنابراین اندیشکده یک سری کاملاً توصیه به سیاستمداران می دهد: کمک مالی نباید با پرداخت مالیات رقابت کند ، بنابراین کاهش مالیات کمکهای مالی باید تنظیم شود. برای جلوگیری از پارک شدن دارایی ها در بنیادها ، آنها باید هر سال بخشی از دارایی خود را پرداخت کنند. علاوه بر این ، سیاستمداران باید در توزیع بودجه از بنیادهای خصوصی حرفی برای گفتن بگذارند.

 چقدر پول اهدا شده به نیازمندان می رود؟ "عنوان =" چقدر پول اهدا شده به نیازمندان می رود؟ "/>


 
<figcaption class= چقدر پول اهدا شده در واقع به نیازمندان می رود؟

Barcroft Media از طریق تصاویر گیرنده

ثروت بسیاری از افراد ثروتمند مبتنی بر شرکتهای بحث برانگیز است

آنچه که در مورد ابر انسان دوستانه نیز تنبل به نظر می رسد این است: بسیاری از ثروتمندترین مردم ثروت خود را با شرکت هایی که بارها مورد انتقاد قرار گرفته اند ، قرار داده اند. معمولاً تنها بزرگترین رسوایی ها برای عموم شناخته می شود.

در اینجا فقط چند نمونه ذکر شده است: اپل محصولات خود را در چین تحت شرایط کار تولید می کند که بطور منظم کارگران را به سمت خودکشی سوق می دهد. شرایط کار در تسلا در برخی از مکان ها یادآور دوران انقلاب صنعتی است. و به لطف استراتژی خود برای جلوگیری از مالیات ، آمازون به سختی مالیاتی را برای فروش رکورد خود پرداخت می کند.

پرتفوی بنیانگذار Giving Pledge وارن بافت همچنین تقریبا نیمی از سهام اپل را تشکیل می دهد ، به طوری که این 89 ساله حداقل بخشی از شرایط غیر انسانی کار غول فناوری را بدست می آورد. بیل گیتس ، که مطابق گفته خودش ، به عنوان "خوشبین بی تاب برای کاهش بی عدالتی" فعالیت می کند ، همچنین دارای سهام قابل توجهی در کلیه شرکتهای یاد شده است.

 اعتراضات در برابر شرایط غیر معقول کار در تهیه کننده اپل Foxconn. "عنوان =" اعتراض به شرایط غیر معقول کار در تهیه کننده اپل Foxconn. "/>


 
<figcaption class= اعتراض در برابر شرایط غیر منطقی کار در شرکت اپل فاکسکان.

ANTONY DICKSON از طریق تصاویر دریافت کننده

اغلب مشاغل و منافع خیریه با یکدیگر متناقض هستند

بنیاد بیل و ملیندا گیتس ، که بخصوص به سلامتی کودکان در سراسر جهان متعهد است ، به عنوان مثال در کوکاکولا نیز سرمایه گذاری می شود. در اینجا تضاد حتی مبهم تر است ، زیرا استراتژی بازاریابی این شرکت با هدف کودکان از سوی برخی به عنوان عامل اصلی بیماری همه گیر دیابت در سراسر جهان مشاهده می شود.

نمونه افراطی دیگر خانواده Sackler است ، که به لطف موفقیت Purdue Pharma آنها. از لحاظ بشردوستانه در مقیاس وسیع در سراسر جهان فعال است. مسکن ضد تهاجمی Oxycodone ، که به نوبه خود کمک به میزان قابل توجهی در بحران مواد افیونی آمریکا با بیش از 300000 کشته ، سهم قابل توجهی در ثروت او داشته است.

حتی بدون پرسیدن سوال در مورد سیستم ، این سؤال پیش می آید که آیا انسان های بزرگ خیرخواه بهتر از بخشی از وجوه خود استفاده نمی کنند تا "دنیا را به مکانی بهتر تبدیل کنند" – هدف اعلام شده تعهد دادن. برای اطمینان از شرایط بهتر کار و حقوق بشر در شرکتهای خود ، یا حداقل تجدید نظر در سرمایه گذاریهای آنها در شرکتهای بخصوص مشکوک.

آیا انسان دوست می تواند جای دیگری را از مسئولیت خارج کند؟

آن دسته از افراد ثروتمند که واقعاً می خواهند با کمکهای خود دنیا را به مکانی بهتر تبدیل کنند ، نادیده گرفتن این طرحهای پیشنهادی اصلاحات دشوار خواهند بود. اما فراتر از آن ، نیاز به بحث و گفتگوی اجتماعی نیز وجود دارد كه میزان توجیه این افراد فوق العاده ثروتمند به دلیل ابتكاراتی از قبیل تعهد دادن ، این افراد ثروتمند را چگونه توجیه می كنند ، لازم است.

از آنجا که به موازات امور خیریه ، ثروتمندترین افراد جهان در سمتهای مدیریتی خود ، حداقل مسئولیت مشکلات جهانی را که باید از طریق کار خیرخواهانه آنها کاهش یابد ، مسئولیت دارند.