مصاحبه کارن تامپسون واکر درباره Coronavirus

 تصویری برای مقاله با عنوان آنچه نویسنده ای که درباره بیماری تمدید آمیز تمدن نوشت از زنده ماندن یک بیماری همه گیر می داند

Image : Photography Dan Hawk

زندگی احساس می کند مثل رمان کارن تامپسون واکر در حال حاضر – به طور خاص ، رمان نویسنده The Dreamers ، که در آن یک بیماری مرموز خواب در یک جامعه کوچک کالیفرنیا اشک می ریزد. زندگی قرنطینه ، بیمارستانهای مصنوعی ، مراجعه به اعضای خانواده بیمار از طریق شیشه – عناصر واقعیت جهانی ما که هنگام انتشار این کتاب در اوایل سال 2019 برای اکثر ما غیرقابل تحمل بود — از لحاظ داستان در مورد مقابله در زمان اجتماعی بسیار زیاد است. سقوط – فروپاشی. رمان او در سال 2012 عصر معجزات رویکردی مشابه بشر در آغاز پایان جهان به دست آورد ، هرچند که در یک فرض بسیار متفاوت (در آن یکی ، چرخش زمین کند شد به طوری که روزها طولانی تر و

واکر هیچ روسی نیست ، اما یک نویسنده خوب تحقیقاتی علاقه مند به پیامدهای عملی سناریوهای آخرالزمانی در رویکرد ادبی خود به علمی است. من فکر کردم که در مورد چگونگی مقابله با او در دنیای ویران شده با ویروس ، و آنچه او از شباهت بین آنچه که او نوشت و چگونه اکنون زندگی می کنیم ، مفید است. (پیش از این ، من در مورد انتشار The Dreamers با او مصاحبه کردم.) من او را چهارشنبه گذشته در خانه اش در پورتلند صدا کردم که به گفته وی اساساً (اگرچه کاملاً رسمی نبود) در قفل است. او گفت که شاهد تغییر چشمگیر در همسایگی خود بود زیرا این شهر پیام را به شهروندان خود ارسال کرده تا در خانه بمانند و سالم بمانند. متن مکالمه ما در زیر برای طول و وضوح ویرایش شده است.


JEZEBEL: چه احساسی دارید؟

KAREN THOMPSON WALKER: من در زمان های مختلف احساس متفاوتی می کنم. بارها و بارها احساس شده ام که بسیار احساس گرما می کنم. هنگامی که من The Dreamers را می نوشتم ، فکر نمی کنم که من در مورد پیامدهای وثیقه چیزی شبیه این خیلی فکر کرده ام. این تمرکز من در آن کتاب نبود. فقط احساس آنچه دوست دارد خود را از اجتماع خود جدا کنید ، بسیار شدید بوده است و به خصوص احساس یک زمان نامعین ، صرفاً با بخش عمده ای از بشریت ما خلاف است. در حال حاضر احساس می کنم علاوه بر افرادی که به خود ویروس رنج می برند ، چقدر رنج وثیقه در نتیجه آنچه می خواهیم انجام دهیم متوقف می شود ، متمرکز شده ام.

چیز دیگری که من در مورد آن زیاد فکر کردم این است که هنگام نگارش کتاب خودم برای اینکه ویروس موجود در این شهر را حفظ کنم ، یک انتخاب آگاهانه انجام دادم. من این کار را به طور هدف انجام دادم ، زیرا می خواستم به روابط این گروه خاص از مردم توجه کنم. اگر احساس می کردم این بیماری همه گیر باشد ، تازه احساس می شود که داستان از دست می رود. من فقط در مورد آن زیاد فکر کرده ام. اگر [coronavirus] در یکی از شهرها وجود داشته باشد بسیار جذاب است [امادراینموردبدیهیاستکهغیرواقعیاست

آیا در زمان آماده سازی برای نوشتن رویا تحقیق در مورد آنفولانزای اسپانیایی سال 1918 کردید. ؟

من. من به طور خاص می خواستم در مورد چیزی که از واقعیت نیست بنویسم ، اما سعی کردم بفهمم که واقعاً بیماریهای مسری گسترش یافته و واکنش جامعه به آن چیست. من در مورد شیوع و بیماری های مختلف همه گیر تحقیقات زیادی کردم و آنفولانزای 1918 یکی از مواردی بود که من تحقیقات زیادی در مورد آن انجام دادم. یک قسمت PBS American Experience قسمت درباره آنفولانزای 1918 وجود دارد. این یک تقطیر بسیار کارآمد و دلهره آور از آن رویداد است. من آن را به عنوان تحقیق تماشا کردم و بعد از آن شب ، بخشی از آن را با همسرم ، که قبلاً آن را ندیده بود ، مجدداً آن را بازنویسی کردم. عجیب بود چیزی در مورد بازدید از آن زمان وجود داشت ، و بسیار وحشتناک بود ، اما دانستن اینکه در تاریخ گذشت … در مورد این چیز جذاب است که در حال حاضر وجود دارد. من سخت است به یاد داشته باشم که هر اتفاقی بیفتد ، این برای همیشه نیست.

یادم رفته است که سخت است به یاد بیاورم که هر اتفاقی بیفتد ، این برای همیشه نیست.

ترس من این است که در نتیجه ویروس وقتی اتفاق می افتد ، سرانجام می گذرد. چه چیزی برنمی گردیم؟ گاهی اوقات در ذهنم تعجب می کنم که: "آیا این آغاز پایان جهان است؟" به نظر شما ، مثلاً در مورد آنفولانزای 1918 ، مطلع شدن از اطلاعاتی که درباره آنفولانزای 1918 داشته اید مفید بوده یا مانع آن شده است؟

من نمی دانم فکر می کنم هر دو از طریق تحقیقاتی که انجام دادم ، فهمیدم که همه گیری چقدر می تواند خطرناک باشد ، اما من در میزان مرگ و میر بسیار ثابت شدم. آنفولانزای 1918 نرخ مرگ و میر بسیار بدی داشت. اما در این مورد – و این به وضوح تخصص پزشکی من نیست – به نظر می رسد آنچه در این مورد بسیار بد است این مسری است که مسری است ، تعداد مرگ و میر در این مدت کوتاه ممکن است وجود داشته باشد. این یک نوع چیز وحشتناک خاص است که من هم به آن ربطی نداشتم. در آغاز ، وقتی آنها نرخ مرگ و میر را نشان می دادند ، مانند این بود: "اوه به نظر می رسد واقعاً جدی است ، اما آن با آنفولانزای 1918 نیست. یا SARS یا MURS. " اما معلوم شد که این موضوع چندان مهم نیست ، زیرا مشکل بزرگ این است که چند نفر می توانند در چنین مدت زمانی کوتاه آن را پیدا کنند. بنابراین گاهی اوقات مفید بوده است ، و بعضی اوقات نه.

در ابتدا احساس بی نظیری می کرد ، فقط با دیدن جزئیاتی که از تاریخ تصور می کردم یا از آن گرفته ام و سپس در روزنامه های روزانه ما ظاهر می شد. موردی که از من پرش می کند این است که من این لحظه را در کتاب خود قرار داده ام که یکی از شخصیت ها بن ، در تلاش است همسرش را که در بخش انزوا است ، ببیند و راهی پیدا می کند تا وی را از طریق یک پنجره ببیند. من فراموش کردم که چطور این کار را کردم ، اما بعد شوهرم به من یادآوری کرد که من از این داستان که مادربزرگش در مورد بازدید از مادرش در دهه 1930 گفته بود ، دریافت کردم ، فکر می کنم در بیمارستان سل. تنها راهی که کودکان می توانستند مادر یا مادر خود را به مدت سه یا چهار ماه ببینند ، چرخیدن در پنجره بود. برخی تصاویر [recent] از خانه های سالمندان سیاتل وجود داشت که مردم از طریق پنجره به دست بستگان خود می چسبیدند. آن لحظات اندک انسانیت قابل تشخیص ، در ابتدا به نظر می رسید آنها ناخوشایند در کتاب من باشند ، اما به نوعی ، این فقط تاریخ است. مطمئنا مردم روشهایی برای دیدن عزیزان خود پیدا خواهند کرد. من آن را از تاریخ گرفتم ، آن را در داستان خود قرار دادم ، و اکنون آن را در زمان حال می بینیم. این مثل این است که نوعی اتفاقات قانع کننده وجود داشته باشد ، تا هر بار دست کم در سطح بشری اتفاقات را به طور یکسان ببیند.

پیامدهای این بیماری بعضی اوقات احساس ناخوشایند ادبی می کند – این بیماری که به هر صورت گزارش ها ، این مسئله که مردان با سرعت بسیار بالایی روبرو می شوند ، به دنیایی بستگی دارد که مثلاً قرن هاست که توسط مردسالاری دست به دست شده است.

بله ، و چقدر این کار روی کودکان تأثیر نمی گذارد …

… راه را برای آینده هموار می کند. به نظر می رسد روشی که روسای ضد پیشروی دولت را تهدید می کند؟ این فقط به سیستم ایمنی بدن ما بلکه به سیستم عاطفی ما حمله نمی کند و مانع از معاشرت ما برای پیشرفت می شود. این رمانتیک است. بعضی اوقات احساس می کنم در یک شبیه سازی هستیم.

هر کس را می شناسم به من می گوید ، "احساس می کنم در کتاب شما هستم." خوانندگان نیز این موضوع را برای من ذکر کرده اند. احساس می کنم عمداً یک بیماری را انتخاب کرده ام که با بیماری خواب احساس تعجب کند ، در حالی که این بسیار تاریک است. جای تعجبی ندارد. به جز آنچه من همیشه نسبت به مسری احساس می کنم این شیوه جذاب است که یک بیماری گسترش می یابد. این نوع نقشه ای از اوراق بهادار اجتماعی را تشکیل می دهد. یک چیز وحشتناک اما … بسیار هیجان انگیز در مورد چگونگی سفر در همه مسیرهای مشابه روابط ما وجود دارد. در حال حاضر من احساس می کنم با خنثی کردن همه روابط مختلف شخصاً بسیار معکوس است.

سالها ، مردم مقاله ها و قطعات سوداگرانه ای راجع به چگونگی ایجاد انزوای اجتماعی در اینترنت می نوشتند ، و اکنون این وسیله اصلی ماست معاشرت حتی ممکن است نجات ما باشد.

من هرگز به این اینترنت سپاسگزار نبوده ام. دختر من در مهد کودک است و او فوق العاده اجتماعی است. من فکر می کنم او سازگار است اما در ابتدا احساس نگران کننده ای کرده است ، مانند مدرسه و دیدن دوستانش زندگی اوست و او آن را دوست دارد. این اطمینان بخش است ، او و این دوست خوب خوب او هر روز برای مدت طولانی FaceTime انجام می دهند. من از این بابت بسیار سپاسگزارم اگر این حتی 10 سال پیش اتفاق افتاده باشد … به ویژه اگر مدت زمان طولانی ادامه یابد. خوب است برای این هفته و نیم که ما این کار را انجام داده ایم ، اما احساس می کنم مدت زمان بیشتری طول خواهد کشید ، بنابراین به خاطر چیزهایی مانند FaceTime و Zoom خوشحال می شوم.

چه چیز دیگری باعث اعتراض شما می شود راهی که اکنون زندگی می کنیم؟

این ایده در بسیاری از فرهنگ های پاپ – کتاب و فیلم – وجود دارد که بشریت وقتی اتفاقاتی از این دست رخ می دهد ، خیلی بد رفتار خواهد کرد. یک فاجعه یا بحران باعث می شود تا مردم به بدترین نوع حیوانات خود فرود بیایند. احساس می کنم این چیزی است که در کتاب من سعی داشتم تا حدی به عقب برگردم. این همه مردم قهرمان نخواهند بود یا همه فرشته های کاملی خواهند بود ، بلکه اکثر مردم در صورت امکان سعی در انجام کار صحیح خواهند کرد. تا حدودی تحت تأثیر این کتاب ربکا سولنیت به نام یک بهشت ​​ساخته شده در جهنم بود. در حال حاضر من با احتیاط احساس می کنم که می بینیم در بشریت ، حتی اگر واقعاً سخت باشد ، بیش از آنکه بد را ببینیم ، شرایط خوبی را شاهد هستیم.

آیا در حال یافتن این لحظه هستید که از نظر الهام بخش یا مهار شوید. از خلاقیت خودتان؟

قطعاً این مانع است. احساس می کنم بخشی از انرژی تخیلی من با تصور آینده واقعی واقعی در حال جلب است. چه اتفاقی خواهد افتاد؟ کرونا ویروس از کجا قرار است در آینده پخش شود؟ چقدر بد است؟ کی تمام می شود؟ زندگی ما بعداً چگونه خواهد بود؟ همچنین باهوش است ، مهار کننده است. اما فکر می کنم به ناچار ، واژگون ساختن زندگی عادی به این صورت است که مغز شما را به شکلی روشن می کند ، فقط در مورد چیزهای جدید. من فکر می کنم ممکن است که نویسندگان به نوعی افکار جدید و خلاقیت های خلاقانه ای از این دست داشته باشند. اما خواهیم دید.

.