مراقبت جهانی از وارن اهمیت زیادی داشت ، اکنون در معرض خطر است

مراقبت جهانی از وارن اهمیت زیادی داشت ، اکنون در معرض خطر است

 تصویر برای مقاله با عنوان مراقبت از کودک جهانی می تواند زندگی مادرانم را تغییر دهد

Photo : جوآن سامرز

در اوایل این هفته ، هنگامی که من با تلفن در حال صحبت کردن با مادرم بودم ، او رازی را به من گفت. سه ماه گذشته ، وی حدود ساعت 4 صبح از خواب بیدار شده است تا به Whole Foods ، نزدیک به یک ساعت از خانه خود دور شود تا مواد غذایی را برای مشتریان آمازون تحویل دهد.

با داشتن یک مادر بزرگ که درآمد عمده خانواده ما را تأمین می کند ، بدون پول زیادی بزرگ شد ، برای من تعجب آور نبود که او شغل دیگری را انتخاب کرده است. در طول زندگی من ، او دارای موارد زیادی بوده است: نماینده املاک و مستغلات ، پذیرنده ، پرستار بچه ، مدل مو ، آزمایش کننده کالا ، چیزی که شامل یک شکل عصبی از ورود اطلاعات است. با این حال ، آنچه من را شگفت زده کرده است ، با توجه به اینکه وی بیش از 40 ساعت در هفته در املاک و مستغلات در هفته کار می کند ، شدیدترین شغلی است که وی به عهده گرفته است. دو سه فرزند او از خانه خارج شده و خود وابسته و متاهل هستند. سومین خواهرش ، خواهر کوچکتر من ، به زودی ترک خواهد شد. با ابراز تعجب از اینکه چرا او روزهای کاری خود را به تقریباً 20 ساعت برای شغلی که فقط 14 دلار در ساعت پرداخت می کرد تمدید کرد ، از او پرسیدم که چرا؟ او به من گفت ، با اشک ریختن: "این فقط کاری است که من باید انجام دهم."

در روزهایی که از آن تماس تلفنی با مادرم می گذرد ، من کاملاً در مورد تأثیر آن فکر کردم مراقبت جهانی کودک بر زندگی او به عنوان مادر شاغل تأثیر داشته باشد ، [کشمکش بین روزهای کاری شدید و سه فرزند او تا تغذیه ، رانندگی به مدرسه و کمک به کارهای خانه خود را داشته است. در این میان ، الیزابت وارن سرانجام مسابقه ریاست جمهوری را کنار گذاشت ، برنامه های بلندپروازانه او برای مراقبت از کودک جهانی که ظاهراً با وی کنار می رود. و در پی خروج او ، از آنجا که پایگاه او در نظر دارد که آیا باید با بایدن روبرو شود ، من نگران این هستم که یک سیاست مترقی مهم از بین برود ، باز هم از دست می رود.

به یاد می آورم اولین بار پدرم شغل خود را از دست داد ، در نتیجه. تا رکود سال 2008 یک مهندس ، هیچ کس در حال خرید قطعات سخت افزاری کاملاً خاص نبود که شرکت او تولید می کرد. وال استریت فقط بازار مسکن یا امیدها و آرزوهای خانواده های شاغل در سرتاسر کشور را نابود نکرد. همچنین نیاز به ماشین هایی که گرد و غبارهای تراشه های رایانه را منفجر می کنند ، کشته شد. برای جبران ، مادرم مشاغل گوناگونی را شروع کرد .

بیشتر شبها که می خوابیدم به صدای صدای او که هنوز از صفحه کلید بیرون می آمد ، خوابیدم.

به عنوان یک نماینده جدید املاک و مستغلات ، خانه های بسیاری برای فروش وجود نداشت ، بنابراین او محصولات جدیدی را برای دستمزد پایین و ساعات طولانی برای شرکت های جدید آزمایش کرد. من به یاد می آورم که او به خانه آمد و در مورد تلویزیونی که او دیده بود به ما گفت که می تواند به شما اجازه دهد در یک اتاق دیگر یک کنفرانس ویدیویی داشته باشید. (بعداً این شرکت بزرگنمایی شد.) او همچنین شروع به انجام داده های ورود به بانک ها کرد که بیشتر عمر بیداری وی را مصرف می کردند. قبل از طلوع آفتاب ، ایمیلها آغاز می شد و بیشتر شبها که می خوابیدم به صدای صدای او که هنوز در صفحه کلید می کشید ، خوابیدم. گاهی اوقات ، هنگام رفتن به خانه از مدرسه ، او در جایی پارک می کرد که بتواند وای فای رایگان دریافت کند ، فقط برای تهیه چند صفحه گسترده. "اگر خوب باشید ، من به شما دوغاب می خورم!" او معمولاً به ما می گوید. بیشتر روزها ، من یک Slurpee می خواستم ، بنابراین من خوشحال شدم که با گوش دادن به یک کتاب در گوشه گوشه مینی بوس ، اشک هایم را روی پنجره ردیابی کنم وقتی خسته شدم.

به عنوان بچه ها ، ما عادت داشتیم که با ماشین زندگی کنیم. مامان هنگامی که املاک و مستغلات هنوز یک انتخاب شغلی مناسب برای او بود ، اغلب بعد از ظهرها با رانندگی مایل و مایل مایل در سراسر پراکندگی حومه شهر منطقه خلیج جنوبی برگزار شد. گاهی اوقات او با او مشتری دارد. گاهی اوقات او در هر خانه ای که می خواست با آنها ملاقات کند با مشتری ها ملاقات می کرد. بیشتر روزها ، او از ما خواست كه تا آنجا كه می توانستیم در مینی بوس بنشینیم و قول داد كه در سریعترین زمان ممکن بیرون بیاید. به عنوان خواهر و برادر مسئول ، او همیشه به من اعتماد می کرد که کلیدها را در داخل بگذارم ، بنابراین من و خواهرم می توانستیم در رادیو با بریتنی اسپیرز آواز بخوانیم.

یک بار ، من مجبور شدم آنقدر بد بنامم که فکر می کردم منفجر می شوم. بدون شک مرا با مادرم در حد غیرقابل فهم و مشکلی قرار دهید. خواهر و برادرهای من در خواب بودند ، بنابراین من به کاندوئی که او به یک زوج جوان نشان می داد ، علاقه مند شدم و آماده شدم که یک دیوانه را به نزدیکترین حمام که پیدا کردم ، بسازم. وقتی درب جلو را ترک کردم ، فریاد زدن آن باعث شد بلافاصله به مادرم و زوج هشدار داده شود. زن در آنجا ایستاده بود ، چشمان گسترده. "من نمی دانستم که شما بچه دار هستید!" مادرم لبخند زد و مرا با دست گرفت. این زوج نمی توانند بگویند که او فقط فشار می داد تا به من اطلاع دهد که اشتباه کرده ام.

در اتومبیل سواری به خانه ، مادرم به من گفت که قرار نیست به مشتری های او حمله کنیم. من به عنوان یک شخص خوش رفتار باید این را می دانستم ، اما هنوز هم گیج می شدم. استدلال او به من باز می گردد ، حدود 15 سال بعد: "هیچ کس اگر فکر کند من نمی توانم با فرزندانم رفتار کنم ، مرا استخدام نخواهد کرد."

و بنابراین ، ما یاد گرفتیم که ساکت بنشینیم و لبخند بزنیم وقتی مشتری ها از درهایمان زنگ می زنند ، از مادرم سؤال می کنند. او به ما آموزش داد که همیشه تلفن را به همان روش پاسخ دهیم ، در صورت وجود مشاغل جدید در تلفن. و به ندرت شانسهایی که با پدرم به خانه های او باز کردیم ، مجبور شدم Gameboy را در اتومبیل رها کنم ، مبادا مبادا بیش از حد سرکش یا بد رفتاری به نظر بیایم. وقتی او مجبور بود از دفتر خود کار کند ، ما را از طریق صندلی پشتی به ما دزدکی می کرد ، و ما می خواستیم زیر میز او پنهان شویم ، لیس تمبرها و برگه های تاشو را که بعداً می خواهیم آخر هفته به همسایگان منتقل کنیم.

جوان برای درک دنیایی که مادرم در تلاش برای حرکت به عنوان یک زن 30 ساله با سه فرزند بود ، من اغلب از این سختگیریها که [ دوران کودکی من را راهنمایی می کردند ، ناراضی بودم ، این [قوانین قواعد و آیین های آرکانه. اکنون ، او گاهی اوقات با ما صحبت می کند و از طریق تلفن گریه می کند و می پرسد که آیا او مادر خوبی بوده است.

مدتی وارد رکود اقتصادی شدم ، حوالی سال 2009 من و خواهر و برادرهای من تقریباً نوجوان بودیم و به اندازه کافی پیر بودیم که در اطراف محله مشاغل عجیب و غریب کار کنیم. با هم چمن زنیم یا خانه ها را تمیز کردیم یا پنجره ها را پاک کردیم. (مردم حومه ما به این چیزها اهمیت زیادی می دادند ، زیرا دنیای اطراف آنها دچار بی حوصلگی شدند.) سرانجام ، خودآپسند کلاس 8 خودم به اندازه کافی پس انداز کردم تا یک لپ تاپ کوچک از خودم بخرم ، که من برای کمک به مادرم کار کردم. ورود اطلاعات سرانجام این کار تجارت املاک و مستغلات او را به عنوان منبع اصلی درآمد خود بلعید و تقریباً 20 ساعت از روز را در اختیار گرفت. من و خواهران و برادرانم می دانیم تلفاتی که برای او صورت گرفته است ، و می خواستیم برای کمک به آنچه می توانستم انجام دهم. قبل از اینکه حتی تکالیفم را انجام ندهم ، با او در کنار میز آشپزخانه نشسته ام ، شماره هایی را که نمی فهمید به صفحه گسترده ای که به سختی می توانم آنها را بخوانم ، وصل کردم.

بعضی اوقات او رادیو را قرار می داد ، و ما به ویژه با صدای "نانوشته" ناتاشا بدینگفیلد آواز خواندیم ، هنوز هم آهنگ مورد علاقه او. وقتی او خیلی خسته شده بود ، یا خود را در حال خوابیدن در رایانه می دید ، او مرا از صندلی من بیرون کشید و به اطراف خود رقصید ، هر کاری که می توانست برای سرگرمی زندگی ما انجام دهد. وقتی خورشید شروع به غروب کرد ، من به سمت اتاقم می روم و تکالیفم را روی تختم می گذارم. سرانجام ، پدر من از هر کار جدیدی که مصاحبه کرده بود یا در آن وسوسه می شد ، برمی گشت. قبل از اینکه شام ​​بخورد ، بعد بخوابیم ، بعد مدرسه ، و بعد همه ما دوباره آن را انجام خواهیم داد.

بعد از اینکه مادرم برایم فاش کرد راز ، خرید مواد غذایی برای مشتریان آمازون در یک محله ثروتمند در منطقه بی بی ، من نمی توانم استدلال او را درک کنم که "این فقط کاری است که من باید انجام دهم." در شش سالی که من در خانه زندگی می کردم ، مشاغل املاک و مستغلات او به اندازه کافی برای او و پدرم انتخاب کرده اند که یک بار دیگر به عنوان مهندس کار می کنند تا با کمی آسایش در حومه روستایی که در آن بزرگ شده ایم زندگی کنند. اما او درباره ترسهایی كه تقریباً 20 سال در او پابرجاست ، به من گفت: ترس از عدم توانایی خانواده اش ، ترس از دیده شدن به عنوان ناكامی ، ترس از اینكه به خاطر تمام كارهایی كه به بچه های خود كرده آسیب دیده است. د انجام داد او قبلاً هرگز صادقانه صحبت نکرده است. البته ، من بخشی از این موارد را قبلاً با هم جدا کرده ام ، و به مرور احساسات خودم در مورد کودکی خواهر و برادرهایم پرداختم و از آنجا گذشتم. اما با شنیدن صدای بلند آن ، با چندین دهه استرس و دلخوری در صدای مادرم – هیچ درمانی نمی تواند من را برای آن آماده کند.

مراقبت از کودک جهانی ، بدون شک زندگی مادرم را تغییر می داد. با حضور الیزابت وارن از مسابقه ، مادران شاغل مانند او که به خاطر سیاستهای مترقی خود – به ویژه در مورد مراقبت از کودکان – پشت وارون ایستاده بودند – اکنون خود را با چشمان ثابت به برنی سندرز می شناسند ، که مدتهاست سیاست های خود را برای حفظ و تقویت زندگی زحمتکشان صحبت می کند. آمریکا اما تنها هفته گذشته بود ، در میان حدس و گمان های ملی مبنی بر برکناری وارن ، که کمپین او اعلام کرد یک برنامه بتونی برای مراقبت جهانی کودک. این برنامه شامل بودجه 1.5 تریلیون دلاری است ، که می تواند مراکز مراقبت از کودکان ملی را رعایت استانداردهای سختگیرانه فدرال و همچنین سازمان های تقویت کننده مانند YMCA و ارائه دهندگان مراقبت های روزمره از خانه تأمین کند.

در حالی که وابستگی های سیاسی من – و نه برهنه – با برنی سندرز سکونت دارند ، من خودم را به دلیل غیبت وارن از این مسابقه تحقیر می کنم. من اینجا نیستم که این پرونده را برای کسانی که سیاست های مترقی تری داشتند ، ارائه دهم یا اینکه چه کسی شایسته نامزدی بیشتر بود. اما من کاملاً اعتقاد دارم که این مسابقه همیشه باید به وارن و سندرز می رسید. وارن با ترک مسابقه ، تمرکز خود را بر گرفتاری مادران شاغل ، که هنوز هم مانند مادر خودم ، در گرفتار نبودن مراقبت از کودک مقرون به صرفه هستیم ، از بین می برد و از بین گزینه های گوناگون بد انتخاب کرد.

جو بایدن ، پیرامون او. تعداد حیرانی از هواداران وارن در حال پرچم خود هستند ، اما هنوز هیچ برنامه ای برای مراقبت از کودک جهانی ارائه نکرده است ، تنها پیشنهاد او تا به امروز برای مهد کودک است. این وعده نیست که بایدن دائماً به پایگاه خود یادآوری کند که ریاست جمهوری وی برای دموکرات ها "طبق معمول" باشد. همانطور که وی سال گذشته به اهدا کنندگان ثروتمند گفت ، " هیچ چیز اساساً تغییر نخواهد کرد " انتخاب شد.

من برنی ساندرز را باور دارم وقتی می گوید برای دستیابی جهانی به مراقبت از کودکانه ایمن و رایگان می جنگد. اما برخلاف وارن ، که از همان روز اول مبارزات انتخاباتی خود را برای این کار تحت فشار قرار داده است ، من از این که چقدر طول کشید تا مبارزات انتخاباتی وی هر چیزی را مشخص کند ، ناامید شده ام ، پس از تنها رقیب مترقی دیگر او. قاطعانه شوت خود را در نامزدی از دست داد. شاید اگر مراقبت از کودک در ژست های گسترده او در طبقه کارگر گنجانده شده بود – که مادران و فرزندان خردسال آنها اغلب آسیب پذیر هستند – نتایج سوپر سه شنبه متفاوت خواهد بود. این مهم است که سندرز اجازه ندهد که تفاوت های ظریف زندگی افراد طبقه کارگر به هم ریخته تا جایی که تعهد فقط یک ژست انتخاباتی است.

حتی اگر مادرم احتمالاً می تواند بدون اینکه بخواهد خود را از رختخواب در ساعت 4 صبح بکشاند زنده بماند تا گرانول لوکس برای خریدن مشتری های آمازون بخرد ، اما او معتقد است این همان کاری است که باید انجام دهد. او هنوز هم توسط زندگی خود که از 23 سالگی زندگی کرده است ، تعجب کرده و شکل گرفته است ، با تعجب که چگونه او ممکن است فرزندان موردعلاقه خود را در چنین دنیایی نامشخص فراهم کند. مانند بسیاری از زنان دیگر در سراسر کشور ، برخی از مادرم می دانند که هنوز یک مقام منتخب وجود ندارد که وعده های خود را به زنان تحویل دهد. از نظر خیلی ها وارن به نظر می رسید که آن شخص باشد. و اکنون او خارج است.

.