چند هفته از فاصله اجتماعی ، دو چیز آشکار شده است: هیچ کس کاملاً مطمئن نیست که چه زمانی این چیز پایان یابد ، و بسیاری از مردم در حال پخت و پز هستند . S همه آن افراد حتی از آن لذت می برند. اگرچه متر هر (خودم شامل) آشپزی را صرفاً برای طبخ می کردند تا خودشان را تغذیه کنند و مستقر در در مقالاتی که از جزابل S عبور می کنند کمبود دارند ، سایرین تلاش کرده اند را به با [وعده های غذایی] عجیب و غریب دریافت کنند . تصور می کنم انجام این کار اغلب نتایج ناامید کننده ای را به همراه دارد ، اما تنها موفقیت ها باعث می شوند اینستاگرام خود را نشان دهند. بنابراین ، برای مسابقه Pissing این هفته ، من می خواهم همه چیز راجع به فاجعه آشپزی تماشایی شما بشنوم – از دیروز یا از چند سال پیش ، مهم نیست. این نوع داستان ها داستان ها خوراک خوبی برای سفره شام خانوادگی است ، به هر حال ، بنابراین من انتظار دارم که برخی از برندگان واقعی را بشنوم.
اما اول ، بگذارید برندگان هفته گذشته را بررسی کنیم. این بهترین ها عادات عجیب کودکی شما هستند :
workinlate، این خوب است :
قبلاً من یک تکه پنیر کرافت آمریکایی را می گرفتم ، آن را تقریباً تقسیم می کردم 50 خرده کوچکتر ، و وانمود کنید که ماوس یکی یکی آنها را می خوردم.
لیست پخش TGIF: خوب است ، بیا جم با هم
RhodaMorgenstern ، این ناز است . آیا شما بعداً در مورد این زندگی به او گفتید؟
وقتی من کوچک بودم ، من می توانم قوطی پدرم را برای اصلاح کرم اصلاح کنم و وانمود کنم که در یک بستنی فروشی کار کرده ام. من چرخش های خامه ای اصلاح را روی سینک حمام می کردم و سپس آنها را به داخل سینک می کشیدم و آب را اجرا می کردم تا شواهد را از بین ببرد. پدر من نمی توانست فهمید که چرا او اینقدر کرم اصلاح را پشت سر گذاشت. من نمی دانم چه چیزی مرا برای انجام این کار داشت ، اما این برای خود 7 ساله ام بسیار رضایت بخش بود.
TamTams ، احترام می گذاریم: :
من و خواهرانم وانمود می کنیم که هر وقت پیتزا پپونی را می خوردیم ، روده های ماهی را می خوردیم و روده های ماهی را می خوردیم. اگر مادر من یک پیتزا به ما زد ، می خواهیم پنیر و فلفل ها را جدا کنیم و آنها را بخوریم ، در حالی که می گویند ، "روده ماهی Mmmm" است و سپس در مورد تجارت پری دریایی صحبت خواهیم کرد.
Cheers Ears Pink Guars !، من این را بدست می آورم:
یک مورد عجیب و غریب دارم. فکر می کنم این کار را به خوبی در مدرسه راهنمایی کردم. من همیشه صندلی پشتی مسافر را در صندلی عقب می کردم و به هر دلیلی ، هربار که والدینم ما را به هر مکانی سوار می کردند ، تصور می کردم یک اره بسیار طولانی به ماشین وصل شده است و تنها راه برای نجات همه صندوق های پستی ، تلفن ، تلفن ، علائم راهنمایی و رانندگی ، و غیره این بود که اگر من به موقع چشمک می زدم تا اره را بلند کنم. مادرم فقط یک بار متوجه این موضوع شد ، زیرا یک بار وقتی او مرا به کلاس رقص می کشید ، گفت: "شما خوشحال هستید؟ شما همچنان گریم می کنید. " من حدس می زنم که بسیاری از صندوق های پستی را در آن سفر نابود کردم.
GrumpyCupcake ، آیا شما نیز از صابون استفاده کرده اید؟ این به نظر می رسد … به طور بالقوه دردناک است؟
من و بهترین دوست من قبلاً در کف آشپزخانه آب می ریختیم ، سپس برهنه می شدیم و در آشپزخانه روی شکم هایمان می چرخیدیم. ما آن را "بازی پنگوئن ها" نامیدیم.
کیوی پاف ، اوه :
پوشیدم ، مخصوصاً لباس. بنابراین اگر بینی من آبریزش داشتم ، از ساعت 12 شب که در قسمت داخلی سینه من است ، شروع می کنم و بینی خود را پاک می کنم ، و در صورت لزوم به دور محیط کار کنم و در صورت خراب شدن از آن استفاده کنید. من قبلاً معتقدم که در انتهای سالن والدین من یک شبح کوچک وجود دارد (سالن اصلی ما و سالن به اتاق والدینم که در یک خیابان T واقع شده است ، اما شما برای رسیدن به اتاق من باید از دهانه سالن آنها عبور کنید). من فرار می کردم و از ورودی راهرو داخل اتاقم می پریدم تا از شبح جلوگیری کنم. خوشبختانه من هرگز فکر نمی کردم که این یک ارواح ترسناک باشد ، من به دلایلی هرگز نخواستم آن را ببینم.کاش برخی دیگر را که به یاد آوردم (من هستم / یک کودک بسیار عجیب و غریب بودم!) ، اما آن کودکی که عجیب است. سیستم عجیب و غریب من برای نگه داشتن بینی خشک به عنوان یک مهد کودک بود. 1990. من لباس های مضمون حیوانات را با حیوانات پف کرده
MamaBearsApron ، امیدوارم این به معنای است که شما بازخوانی نمایش هایی را می کنید که اکنون تماشا نمی کنید:
حدود یک سال در مدرسه ابتدایی قدیمی تر (احتمالاً حدود 9 سالگی) ، من با خواندن خلاصه های اپرا صابون هر آخر هفته ، من تحت تأثیر قرار گرفتم. برای شما جوانان ، قبلاً این بود که تلویزیون هر روز در یک ساعت معینی روشن می شد و اگر یک قسمت را از دست می دادید ، آن را برای همیشه از دست می دادید. بنابراین روزنامه ما خلاصه های کمی را برای افرادی که یک قسمت را از دست داده بودند چاپ کرد. من این همه.single.weekend را می خوانم. اما … من ، در کل زندگی من ، هرگز یک قسمت را مشاهده نکردم. اگر ما از مدرسه بیمار خانه بودیم ، "خیلی مریض بودیم که تلویزیون را تماشا کنیم" و مجبور بودیم در اتاق های خود بمانیم. و SAHM من هرگز تلویزیون روز را تماشا نکرده است (تلویزیون فقط در زیرزمین بود – هرگز در قسمت اصلی خانه). و برای زندگی من ، نتوانستم نمایش های مختلف را در ذهنم حفظ کنم. من حتی مطمئن نیستم که درک کرده ام که همه آنها نمایش های مختلف هستند – من هر آخر هفته فقط خلاصه ها را می خوانم ، و بعد شخصیت های نامگذاری شده را برای گفتگو با خانواده ام می گذارم. بی معنی بود زیرا هیچ کس نمایش ها را تماشا نمی کرد و هیچ کس جز من خلاصه ها را نمی خواند. من در این خلاصه های سرمایه گذاری بسیار سرمایه گذاری شده ام ، حتی اگر من هیچ سرنخ دیگری برای آنچه در نمایش ها اتفاق می افتد نداشتم (من 9 سال در یک پناهگاه بودم).
Burner4620420 ، این بسیار عجیب است ، و من خوشحالم که می شنوم شما دیگر شهوت طعم جوهر را نمی شنوید:
برای مدت طولانی ، مانند بین 2 تا 13 سال ، من خوردم. یک کاغذ کوچک از هر کتابی که خوانده ام. گوشه ای از صفحه را می چسبانم و بعد آن را روی زبانم قرار می دهم و اجازه می دهم آن را حل کند. مادرم به من گفت که وقتی اولین بار دستم را روی یک مجله گذاشتم ، خوردن کاغذ را شروع کردم. او سعی کرد تا مرا از این موارد دور نگه دارد ، اما خوب ، می دانید که اجتناب از مجله ها در دهه 80 سخت بود. پس از آن ، این یک نوار باز تا نوجوانان من بود.
به یاد می آورم که طعم و مزه ای دلپذیر برای Archie Comics و یک زن و شوهر دیگر از کاغذهای مورد علاقه دیگر داشته باشم. تا به امروز هنوز می توانم وقتی می بینم یا لمس می کنم طعم انواع کاغذ را به ذهنم بسپارم.
امروز ، من هنوز خواننده مشتاق هستم ، اما بیش از 25 سال است که کاغذ نمی خورم.
در نظرات زیر برای ما داستان غذایی بچرخانید. مثل همیشه ، امتیازاتی برای کسانی که می توانند مدارک عکاسی ارائه دهند ، اعطا می شوند.
.